در انتظار برگشت با عافیت عزیزان در غربت
میر محمد شاه رفیعی میر محمد شاه رفیعی

 

 

وطن کلمه ای است مقدس و زیبا و مقوله ای است علمی در علم جامعه شناسی و سایر علوم اجتماعی که در برگیرنده محیط ماحول زندگی انسان را نشان میدهد تا انسان با استفاده علمی و فنی از آب و هوا و خاک آن پرورش یابد و تربیت گردد و این محیط را برای استفاده معقول و منظم خود و سایر همنوعان خود از جمله فرزندانشان آماده بهره برداری می سازد و میکوشد با حفظ امانتداری آن را به آیندگان بسپارد.

اما آنچه مهم و با اهمیت است آن است که هر نوع سرزمین سبز و خرم و بهشت موعود و زیبا بدون موجودیت انسان و آن هم انسان متفکر و مسئول ارزش فنی و تخنیکی ندارد و قابل دوست داشتن نمی باشد یعنی اینکه وطن در خدمت انسان است. وطن با موجودیت انسان ارزش پیدا کرده و وطن با فرزندان که خدمتکاران صادق و شجاع  او هستند معروف و مشهور می گرد. با آنکه انسان نقش محوری و مرکزی تمام دایره هستی به شمار میرود همین انسان آگاه و حق شناس تا آن حد در مقابل مادر وطن و آب و خاکی که از آن استفاده کرده تابع و متعهد میگردد که جان خود را برای حفظ وطن و سربلندی آن آگاهانه و داوطلبانه قربان میکند و این شعار جاودانه را سر میدهد.

جان وطن جانان وطن قربان وطن

هر چه دارم برایت میکنم قربان وطن

اما تاریخ زندگی انسان آنقدر پر خم و پیچ است و آنقدر ناملایمات و حوادث ناگوار و غیر مترقبه را در مقابل بشریت قرار میدهد که قبل از همه همین انسان های متعهد و مسئول در برابر وطن آن که حاضر به دادن قربانی های عظیم برای حفظ و منافع دستاورد های وطن است و وطن را از جان  و مال به مراتب عزیز و گرامی میدارد، و مجبور به ترک وطن میشوند و راه دیار هجرت را پیشه میگیرند. موسی (ع) از جور فرعون به فلسطین میرود، محمد (ص) بنا به فشار روحی و جسمی مشرکین از مکه به مدینه میرود همچنان مظالم عساکر چنگیر، آزاد اندیشان بلخ را تا به قونیه سرگردان می سازد. استعمار انگلیس مبارزین راستین و ضد استعماری افغان را مجبور به ترک خانه و کاشانه شان می سازد به یاد آورید که سردار غازی محمد ایوب خان و میربچه خاک کوهدامنی بنا بر مظالم امیر جبار و ظالم به کجا رفتند. امیر امان الله غازی شاه روشن ضمیر و محمود طرزی در دیار غربت به نام افغانستان و یاد افغانستان جان سپردند طوریکه دشمنان امیر امان الله تنها بعد از فشارهای همه جانبه ملی و بین المللی حاضر به خاک سپردن جسد پاک آن در یکی از ولایات افغانستان گردید.

مسلم است که هدف من از هجرت مبارزین و وطندوستان واقعی است نه  آنهایی که با رفتن نزد اربابان شان بنابر مظالمی که بر ملت خود روا داشته اند و در بین مردم شان به اصطلاح جای پای ندارند، مراجعت میکنند و درد و رنج ملت را فراموش میکنند و غرض عیاشی و فحاشی روانه کشورهای دیگر میشوند. سرمایه ها و اموال غارت شده از مردم را با خود انتقال میدهند.

 در اوایل دهه هفتاد هجری شمسی در افغانستان تاریخ تکرار شد و سالهای آمدن عساکر چنگیز ، حاکمیت عبدالرحمن و سقوط نظام امانی به شکل و شیوه دیگری تکرار شد تا  جایی که در شهر های افغانستان و از جمله در شهر کابل این صدا بالا شد :

به خون آلوده کشته میهن ما

به آتش در گرفته مسکن ما

زجور روزگار و ظلم اغیار

شده آغاز به خارج رفتن ما

خوشبختانه بنابر موجودیت یک مکتب اصیل مبارزه و زندگی در افغانستان و رهنماییهای رهبران اصیل ما هجرت عده ای زیادی از یاران و عزیزان ما هجرت مسئولانه بود همچنان آنهایی که در وطن باقی ماندند شرافت و وجدان اصیل مردمی را از دست ندادند به عوض گرفتن تفنگ به خاطر دزدی و غارت اموال مردم بیل و کودال گرفتند و کار کردند و چه قدر رنج آور است خاطرات آنروزها که حتی افسر عالیرتبه ما و مامورین عالیرتبه ملکی ما کراچی در دست کارهای شاقه را انجام میدادند اما این رنج و تکلیف افتخارات دایمی دارد زیرا همه خوشحال بودند به پاکی و صداقت خود و افتخار می کردند به داشتن صداقت، راستی، پاک نفسی را بالاتر از هر نوع سود و سرمایه می دانستند. مسلم است که عزیزان که به غربت رفتند به رنج ها و زحمات در کشورهای مختلف دچار مشکلات معین گردیدند که تا هنوز پرابلم ها و مشکلاتی دارند آرزومند هستم که به اثر سازماندهی های بعدی سیاسی مشکلات باقی مانده نیز مرفوع کنیم و همه در وطن آبایی خود با افتخار و سربلندی زندگی کنیم. مسلم است که توضیح و تفسیر حوادث داخل کشور و یا کار و فعالیت سیاسی و تشکیلاتی دوستان ما در خارج بعد از سال 1373 تاکنون مبحث و با ارزش است که جزء از تاریخ پرشکوه مبارزات مردم ما را تشکیل میدهد و امید است رهبران و آگاهان سیاسی ما این حوادث را طور تشریحی و توضیحی با نقد و تفسیر علمی به  اختیار نسل های آینده کشور قراردهند، زیرا که همه در خارج به جیب خالی نرفتند و همه به یاد وطن نبودند و نیستند و همه در داخل نتوانستند افتخارات مکتبی خود را حفظ کنند. من به یاد آن رفقا و عزیزان این چند سطر را نوشتم که آنها صدای ملت مظلوم و پرغرور افغانستان را در کشورهای مختلف بلند کردند و توانستند تشکیلات سیاسی فرهنگی و ادبی را در خارج بوجود  آورند و در داخل رفقای خود را پیدا کردند و مشوره دادند و گاه گاه عده ای از آنها از عزیزان خود در داخل خبرگیری کردند و تا امروز با ما هستند که در آینده نیز خواهند بود.

حالا که شرایط به مراتب دگرگون گردیده نیروی بزرگ متشکل متعهد سیاسی بوجود آمده و امکانات وسیع توسعه پایگاه اجتماعی نیروهای ملی و دموکراتیک به میان آمده و همچنان عزیزان ما در خارج توانسته اند تجارب زیادی از کار و فعالیت سیاسی و فرهنگی به دست آورند ضرورت آن است که عده ای از فعالین و  آگاهان سیاسی حاکمیت دموکراتیک که تا اکنون در خارج به سر می برند به وطن برگردند با یاران دیروزی خود یکجا کار و زندگی کنند زیرا دوری بیشتر آنها در خارج نه تنها به نفع آینده سیاسی ما نه خواهد بود بلکه توسعه زمینه های کار و فعالیت های سیاسی و اجتماعی در افغانستان و توجه روز افزون مردم به سوی نیروهای ملی و دموکراتیک و تحول طلب زمینه های آنرا بوجود خواهد آورد که دره شکاف و عمیق به نام داخلی و خارجی به وجود آید و آنهایی که تنها برای کاندیداتوری مقامات تقنینی و یا بالاتر از آن به داخل مراجعت نمایند بعد از این مورد استقبال همه جانبه همکاران دیروزی شان قرار نخواهند گرفت مسلم است که بیست سال زندگی در غربت و در ممالک پیشرفته صنعتی انحلال هویت فرهنگی و ملی را برای یک عده به بار خواهد آورد و تنها نشان افغانیت برای آنها در تجلیل اعیاد مذهبی و روز نوروز و یا رقص و آواز افغانی باقی خواهد ماند و بس.

بنابرآن به مثابه یک برادر از آنها تقاضا دارم هر که می تواند و امکانات در اختیار دارد آنرا در وطن به کار اندازد. اکثریت مطلق عزیزان شما که در افغانستان زندگی دارند به نیروی ایمان و عقیده و اتکاء به مردم پر غرور افغانستان و در پناه همین قانون اساسی که با هزارها مشکل و پرابلم تطبیق می گردد زندگی میکنند و آرزو دارند با شما در این وطن یکجا باشند و یکجا زندگی کنند زیرا شما ها با تجارب گرابنهای دوران حاکمیت ملی و دموکراتیک افغانستان و قبل از آن هم کسب تجارب بعدی از  جنبش های دموکراتیک جهان و دانش فراگرفته در خارج می توانید در حل معضلات کنونی توسعه دموکراسی و تشکیلات سیاسی چپ و دموکراتیک موجود سهم با اهمیت و پر ارزش بگیرید. پس بیائید تا میتواند هر چه زودتر به سوی زیارت مادر وطن گام بردارید تا افتخارات بیشتر و مهمتری را به دست آرید که حتماً به دست خواهیم  آورد.

 

کــــجا آســـــوده باشـی در اروپا

به مانند کـــه بــــودی در کنـــرها

به پاریـــس و به لنـــدن کـی بیابی

گلاب و لاله هــــای بلــخ زیبــــا

اگر دنیـــا بـــگردد کــوه المـــاس

نـــدارد ارزش یــک ســـنگ بکوا

به سیحون و به جیحون  افتخار است

که دارد در بغل پـــــامیر و بـــابــا

گرشـــک و غــــزنه میگردد شاداب

اگر دلداده اش باشد هـــمین جـــا

هرات و پــکتیا با چشـــم گریـــان

ترا در قلـــب خونیـــن میـدهد جا


February 7th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي